ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

سلام. حس میکنم افسرده و عصبی شدم. توی یه شهرستان کوچک زندگی میکنم که نه فرصت شغل داره و نه میتونم اوقات فراغتم رو بگذرونم و اینکه دور ازدواج خط کشیدم یعنی اگه بخوام هم نمیتونم ازدواج کنم چون خواهر بزرگتری دارم که مانع ازدواج و البته زیر نظر روانپزشکه و پانیک داشت. از ازدواج من خیلی ناراحت میشه و خودش هم موقعیت ازدواج نداره اون جور که اطرافیان میگن من خیلی اون رو به خودم وابسته کردم یه جور حس مادری؛ با اینکه از من 8 سال بزرگتره... سوالم اینجاست وقتی یه بچه رو میبینم توی ذهنم میگم اگه این بچه رو تنبیه کنم لذت بخشه ؟!! خیلی دارم از خودم میترسم. حوادث رو قبلا زیاد دنبال میکردم کودک ازاری این چیزها... همین چند وقت پیش هم برادر زادم رو بخاطر کار بدی کرد تنبیه کردم ولی نه اونقدر شدید... ولی بعدها که بردن دکتر گفتن غضروف دستش له شده... ولی من انقدر اون رو اذیت نکردم به خدا. البته برادر زاده من سابقه مشکل شکستگی داشته...


مشاور (احسان فدایی)

با سلام و سپاس از همراهی شما، از این که ما را امین خود دانستید کمال تشکر وقدردانی را داریم. ما قدر ارتباط با شما را می دانیم.

شرایط شما را درک کرده و می دانیم که چقدر تحت فشار قرار دارید و نیاز به ازدواج و تنهایی شما را تحت فشار قرار داده است. در خصوص مسئله ازدواج خواهرتان باید عرض کنیم این موضوع نمی تواند مانع بزرگی بر سر راه ازدواج شما باشد و اگر واقعا خواستگار خوبی داشتید لازم است با والدین و خواهرتان صحبت نمایید و با موافقت ایشان زودتر ازدواج کنید. متأسفانه این باور اجتماعی در جامعه امروز ما جا افتاده است که خواهر کوچکتر نباید زودتر از خواهر بزرگتر ازدواج کند، زیرا این کار باعث کاهش خواستگاران خواهر اول می شود؛ در حالی که اینگونه نیست و گاهی اتفاقا برعکس است و ازدواج خواهر کوچکتر زمینه ازدواج خواهر بزرگتر را بیشتر فراهم می کند. در مورد مشکل دومتان که از تنبیه لذت می برید یا به آن فکر می کنید باید بررسی کرد که شما آیا مشکل سادیسم یا اختلالات مربوط به آن را دارید یا خیر؟ این موضوع نیاز به حضور در نزد روانشناس دارد. البته بعید می دانیم این مشکل در شما حاد باشد. بنابراین توصیه می کنیم صرفا جهت چکاپ خودتان به روانشناس مراجعه کنید.

موفق و سربلند باشید.